ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

کیان شیرین من .

سلام , سلام , صد تا سلام به پسرای خوشکلم به ایمان و کیان نازنینم که زندگی بدون اونا برام ممکن و متصور نیست و سلام به دوستای عزیزم یه چند وقتی بود که اصلا حوصله ی نشستن پشت کامپیوتر و نوشتن و حجو عکس کم کردن و آپلود کردنشونو و ....نداشتم , ولی امروز دیگه خودمو مجبور کردم که بیام اینقدر کیان این روزا شیرین و خواستنی شده , فداش بشم من الهی یک پسر پرحرفی شده که بیا و ببین , همش میگه : آقوووووو , آخووووو , ابووووو , امممممم , وقتی هم که عصبانیه پشت سر هم اینارو میگه ( البته اون موقع بیشتر به بد و بیراه گفتن به من نزدیکه )فقط کافیه کنارش بشینی و باهاش حرف بزنی , سر آدمو میخوره , همیشه آماده ی خنده ست , آب دهنشم که همیشه...
19 آذر 1393

پسرم.........

پسرم برای کسی که برایت نمیجنگد نجنگ چرا اشکهایت را هر روز پاک کنی کسی که باعث گریه ات میشود پاک کن. نازنینم به سوی کسی که ناز میکند دست نیاز دراز نکن بیاموز این تو هستی که باید ناز کنی. دلبندم تو زیباترینی همیشه با این باور زندگی کن. خودت را فراموش نکن نفسم شاید گریه یا خنده ات برای بعضی ها بی ارزش باشد اما به یاد داشته باش کسانی هستند که وقتی میخندی جان تازه میگیرند. عزیزترینم هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست اشتباه که کردی برخیز اشکالی ندارد بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند. کودکم خوب باش ولی سعی نکن این را به دیگران بفهمانی کسی که ذره ای شعور...
21 آبان 1393

خواب وحشتناک!!!!!!!!!!!!

امروز صبح که پسربزرگه من از خواب بیدار شد , بهم میگه : وااااااااااااااااااااااااای مامانی , من یه خواب وحشتناک دیدم . گفتم : چه خوابی ؟؟ میگه : خواب دیدم معلمم به شما زنگ زده گفته چند تا مشق دیگه هم باید بچه ها بنویسن !!! اینقدر فکر و ذکر مشقا تو کله پسر من هست که تو خواب هم این خیالات دست از سرش برنمیدارن!!! جیگگگگگگگگگگگگگر مامانشه پسرم. ...
8 آبان 1393

شکار لحظه ها !!!!!!!!!!!

کیان در شرف عطسه عافیت باشه عسلکممممممممممممممم اینم یه عکس باحال از پسرکمممممممممممممممم قربون اون انگشتای کوچولوت برم من نفسسسسسسسسسسسسسسس     نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم , یا نفسم را به اندازه ی تو؟؟؟ نمیدانم چون تو را دوست دارم نفس میکشم یا چون نفس میکشم تو را دوست دارم؟؟؟ نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست یا تکرار دوست داشتن تو زندگیم ؟؟؟ تنها میدانم بسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسیار میخواهم تو را ...
5 آبان 1393

☹☹☹واکسن دو ماهگی☹☹☹

پسرک نازنین من , کیان نفسم دیروز بالاخره بعد از چند روز تاخیر بردیمت واسه واکسن  الهی بمیرم برات مادرررررررررررررررر از دیروز همینطور آش و لاش افتادی و همش نق نق میکنی , اگه ناخوداگاه دستم به جای واکسنت بخوره جیــــــــــــــــــــــــــــغ میکشی , همش هم داغی , هی مجبورم استامینوفن تلخ و بدمزه بهت بدم اینقدرم بدت میاد , از قیافه خوشکلت معلومه نازنینم  من که طبق معمول واینستادم واکسن خوردنت رو ببینم و بازم بابایی شما رو برد البته اینبار بابایی تنها نبود و ایمان جونمم بود , بابایی و ایمان میگن که شما یه ذرررررررررررررررره گریه کردی , البته منم همچین توقعی ازت داشتم , چون خیلی صبور و آرومی ولی تلافی صبرتو از دیروز ...
1 آبان 1393

ایمان و کیان !!!!

ایمان جونم                                           کیان جونم   کی میتونه بگه این دو برادر شبیه هم نیستن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...
30 مهر 1393

پسرک عزیز دوماهه ی من

کیان جونی من امروز شصت و پنج روزه شده , اینقدر شیرین و خواستنیه که دلم میخواد درسته قورتش بدم همش دوست داره باهاش بازی کنیم , صبح ها که از خواب بیدار میشه فقط میخنده  , یکی دو ساعتی هم با خودش سرگرمه و حرف میزنه پسر خوشکل من عاشق داداش عزیزشه و هر جا ایمان میره چشمای کیان نانازی من دنبالشه چند روز پیش ایمان بهم میگه : مامانی بذار امتحان کنم ببینم واقعا منو دوست داره یا همینجوری چشاش اینور و اونور میره ؟؟؟ یعنی ده بار که ایمان هی این طرف و اونطرف رفت و کیان چشماش دنبال ایمان حرکت کرد , بعد ایمان گفت : مامانی مثل اینکه واقعا منو دوست داره ها , همش منو نگاه میکنه . گفتم : پس چی که دوستت داره , مگه میشه آدم داداش به این مهربونی ...
28 مهر 1393

بخواب کودکم......

خواب را به چشم هایت دعوت میکنم بخواب کودک ِ دلنشین ِ دلبند ِ من سار ها چه کوک میخوانند ! برای بهانه های خواب ِ تو چشم هایت چه دلبرانه است ! دستهایت بوی عشق میدهد. چشم هایت تمام ِ فصل های عاشقیست...  تو عشقی ؟ یا عشق تو ؟ چه عاشقانه میشود  نگاه هایمان وقتی به هم میرسند ... بخواب کودک ِ دلنشین ِ دلبند ِ من ...
22 مهر 1393