ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

روزهای تابستانی ما........

سلام به پسر عزیز خودم ایمان جون و داداش کوچولوش و سلام به دوستان عزیزم اینقدر دیر اومدم که همه چی رو هم تلنبار شده و نمیدونم از کجا شروع کنم اول از ایمان عزیز خودم بگم : از امتحانای پسر خوشکلم که همه شون با موفقیت تموم شد و با کارنامه ای درخشان کلاس اول به سلامتی سپری شد و نام نویسی برای کلاس دوم هم انجام شد , امسال من میخواستم که ایمان بیاد همین مدرسه ی نزدیک خونه تا من راحت تر بهش دسترسی داشته باشم ولی با مخالفت شدید آقا ایمان خان مواجه شدم که میگفت : من همون مدرسه و همون دوستامو دوست دارم و نمیخوام برم یه مدرسه ی جدید !!! ما هم دیدیم بچه اینقدر اونجا رو دوست داره گفتیم باشه و از حرفمون کوتاه اومدیم دوم اینکه ج...
13 تير 1393

برای جگرگوشه هایم

این دوست داشتن است این همان حس قشنگی ست که دلم میخواهد او درون دل من جای باز کرده است کودکی بازیگوش نازنینی با هوش چشمهایی مشکی پوستی مهتابی گیسوانی چو شب بی مهتاب آری آری آری دوستش میدارم دوستش میدارم من که خود میدانم او یقین سهم من است از بهشت خاکی   ...
13 تير 1393

از دست تو وروجک!!!!!!!

فسقلی تو راهی من امروز منو نصف عمر کردی !! امروز از صبح که بیدار شدم احساس کردم حرکتات کم شده , من که اصلا اصلا علاقه ای به شیرینی جات ندارم ولی به خاطر وجود نازنینت چای شیرین درست کردم با خرما خوردم گفتم شاید یه حرکتی بکنی ولی فایده ای نداشت , تا بعدازظهر صبر کردم حرکت داشتی ولی خیلی آروم و آهسته از بدشانسی دکترمونم امروز نبود , این قانون طبیعته که دقیقا زمانی که به یه چیزی احتیاج داری اون چیز در دسترست نیست خلاصه عصری رفتم درمانگاه نزدیک خونه تا ببینم چته اونجا صدای قلبتو گذاشت و گفت خوبه ولی برای اطمینان خاطر سونوگرافی نوشت , با بابایی و ایمان جونم رفتیم سونوگرافی و ایمان اونجا برای اولین بار تو رو دید دکتره خیلی مهر...
22 خرداد 1393

داستان ایرانیها در بهشت و جهنم!!!!

داستان ایرانی ها در بهشت و جهنم  (به روایت جبرئیل و جناب شیطان) !!! آورده اند که ....  یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه؟ ما یک عده ایرونی توی بهشت داریم که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! بجای پابرهنه راه رفتن کفش نایک و آدیداس درخواست میکنن. هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' یا 'ب ام و' یا 'تویوتا لکسوز' جائی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد!  آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تم...
26 ارديبهشت 1393

شروع امتحانات (◕‿-)

ایمان من چهارشنبه تو مدرسه تون جلسه بود , تو جلسه هم بهمون گفتن که از شنبه قراره امتحاناتون شروع بشه , همه هم پشت سر هم شنبه : ریاضی یکشنبه : جمله نویسی و بنویسیم دوشنبه :دیکته چهارشنبه :قرآن ما قرار بود از پنجشنبه تا جمعه شب بریم باغ دایی محسن ولی به خاطر شما کنسلش کردیم و فقط دیروز یه سر رفتیم و برگشتیم اونجا هم میدونی چی شد؟؟؟؟جوجه ی کوچولوتو کلاغ برداشت و برد من نمیدونم اون کلاغ بی ریخت چجوری از زیر اون همه درخت و سبزی , جوجه ی بخت برگشته رو دید !!چنان برق آسا اومد پایین و جوجه رو برداشت که اصلا نتونستیم هیچ کاری بکنیم , فقط دیدم که یه چیزی اومد پایین و رفت بالا !! تازه اون م...
26 ارديبهشت 1393

روز پدر مبارک.

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم وز دوستی علی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم همسر عزیزم عشق را با تو تجربه كردم و بدان مروارید زیبای عشقت همیشه در صدف سرخ قلبم جای دارد. بهترینم، به پای همه خوبیهایت برایت خوب بودن، خوب ماندن و خوب دیدن را آرزو می كنم. روز مرد را به تو عزیزترینم تبریك می گویم. پسر بی نظیرم میگن خدا به هر كسی به اندازه دلش داده ببین دل من چقدر بزرگه كه خدا تو رو به من داده. نازنینم با تمام وجود دوستت دارم و به وجودت افتخار می كنم. روزت مبارك. اگر بدانی چه کسی،کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام ر...
22 ارديبهشت 1393

جوجه های ایمان!!!!!!

پسرک عزیز من  دیروز رفته بودیم پنج شنبه بازار , از شانس خوبت اونجا پربود از جوجه مرغ , جوجه اردک , جوجه غاز , جوجه خونگی  تا چند وقت پیش هر جا جوجه بود یه جورایی حواستو پرت میکردم تا هوس خریدنشون به سرت نخوره ولی دیروز از بس پر بود از جوجه , دیگه نشد کاریش کنم   برای خودت دو تا جوجه کوچولوی زرد گرفتی و اومدیم خونه , تو حیاط هم پسر همسایه جوجه هاتو دید و اونم مامانشو مجبور کرد بره براش جوجه بخره , خلاصه شما دو تا به اضافه ی دختر همسایه پایینی به اضافه ی دوتا بچه ی همسایه سمت راست خونه و سه تا بچه های همسایه سمت چپمون از ساعت دوی بعد از ظهر تا نه و نیم شب تو حیاط بازی کردین با جوجه هاتون و هر چقدر ما مامانای ...
19 ارديبهشت 1393

گپ و گفت مادر پسری.....

دیروز ایمان به من میگه : مامانی اگه نی نی به دنیا بیاد و بخواد منو اذیت کنه من میزنمش !!! من میگم : آخه ایمان اون کوچولوئه , گناه داره ایمان میگه : مامان , اگه از الآن بخوای ازش طرفداری کنی من دیگه دوسش ندارم. حالا ایمانی که این حرفو میزنه , دیشب بعد از اینکه از خونه عمه عاطفه اومدیمو نی نی شو دیده , به شدت دلش میخواد که داداشش زودتر به دنیا بیاد و همش میگه : کی میخواد به دنیا بیاد ؟؟ کی صد روز دیگه میگذره ؟؟. آدم نمیدونه دم خروس رو باور کنه یا قسم حضرت عباس رو به من میگه : اصلا دوست ندارم با یه دختر تو خیابون راه برم . میگم : خب اگه ازدواج کنی نمیخوای با خانمت بری بیرون ؟؟ م...
17 ارديبهشت 1393

جنسیت نی نی کوچولوی ما☺☺☺☺

گل پسر نازنینم , ایمان عزیززززززززززززززززززز خودم سلام عرضم به حضور انور ایمان خودم و دوستای مهربونم , دیشب بالاخره بعد از کلی استرس و نگرانی از لحاظ اینکه کوچولوی تو راهی من سالمه و مشکلی نداره رفتم سونوگرافی  اینقدر طپش قلب داشتم که حتی صدای تاپ تاپ قلبمو خودم میشنیدم , دست و پام به لرزه افتاده بود آخه هفته ی قبل خونده بودم که یه خانمی تو همین ماه شش که من هستم رفته بود سونو , فهمیده بود که مغز بچه آب آورده بود و دکتر همون موقع ختم حاملگی رو اعلام کرده بود , با اینکه میگفت : حرکتاش خوب بود و قلبش هم درست کار میکرد !!! یا یه خانم دیگه ای دوقلوهاشو بدون هیچ علت خاصی تو همین سن از دست داده بود , این چیزا حسابی با...
14 ارديبهشت 1393