پسر گل من , تو خودت گلی.....
خوشکل عسل مامان , عزیزکم.......دیشب با مادرجون و عمه ها و عموها رفته بودیم کوهسنگی , از شانس خوب ما نمایشگاه گل و گیاه بود اونم آخرین شبش(خدا عمه عاطفه رو خیر بده که بهمون گفت , وگرنه ما که نمیدونستیم)من هم که از خیلی وقته مترصد بودم که گل حسن یوسف بخرم که عاشششششقشم..........
گل مورد علاقه م رو خریدم و چند تا گل دیگه که خیلی خوشکل و نازن,ولی یکی هست که از همه جالبتر و نازتره اسمشم گل قهر و آشتیه
اینقدر جالبههههههه
دست به برگاش میزنی سریع بسته میشه,دست به ساقش میزنی سریع میفته پایین , بعد دوباره که نازش میکنی باز میشه.
شما که خیلی خوشت اومد ازش , من این گل رو برای خودت گرفتم چون میدونستم که گل خیلی دوست داری...
اولش که با زن عمو ها رفتم و شما رو نبردم , وقتی اومدم و فهمیدی که نمایشگاه گل بوده دو تا پاتو کردی تو یه کفش که منم میخوام برم برای خودم گل بخرم , منم دیدم اینقدر دوست داری بری گفتم چی از این بهتر .....
بعد با هم رفتیم و شما برای خودت سه تا کاکتوس کوچولو خریدی که اونی که خار داره رو بیشتر از همه دوست داری دیشب موقع خواب به من میگی : میتونم با گلم بخوابم؟؟؟؟
اینم گلای من
اینم حسن یوسفی که من خیلی دوسش دارم....
گل قهر و آشتی که فعلا آشتیههههه
و در اثر................
قهر کرده ه ه ه .............
نگاه کن چه با نمکه.......اینا هم کاکتوسهای شما بزرگمرد کوچک من
و اینم گل زیبای من
بهم قول دادی که خوب ازشون مراقبت کنی . منم گفتم:اگه درست مواظبشون باشی و خشکشون نکنی میریم گلفروشی و هر چی دوست داری برای خودت گل بخری.
امیدوارم که موفق باشی گل من.