دوچرخه سواری
عزیز دل مــــــــــــــــــــــــــــــــادر
این روزا کار من شده به روز کردن وبلاگت ! و در انتها هنگام ثبت مطالب و بازسازی وبلاگ , هنگ کردن کامپیوتر گرامی و به باد رفتن تمام زحمتها و پاک شدن تمام مطالب.....
در هفته گذشته بیش از ده بار اومدم برای پست جدید گذاشتن ولی هر بار بدتر از بار پیش خلاصه اینکه کم کم داره رو اعصابم رژه میره, ممکنه آخر کار من با کامپیوتر به اینجا برسه (البته امیدوارم به رایانه مون برنخوره و اینبار همکاری لازم را با این بنده حقیر مبذول دارد)
از شما بگم که این روزا به شدت سرگرم فراگیری آموزش دو چرخه سواری هستی.
یعنی بلدی ولی با کمکی,حالا داری بدون کمکی دوچرخه بازی میکنی اینقدر هم خوشحالی و اینقدر خوشحالیم که نهایــــــــت نداره.
جلسات آموزش شنا هم که امروز تموم شد و میخوایم اگه اجازه بدی برای مرحله دوم ثبت نامت کنیم ,شما دچار شک و تردید شدی که بری یا نری.یه بار میگی : میخوام برم شنا کامل یاد بگیرم یه بار میگی: نه حوصله ندارم نمی رم,خلاصه در هاله ای از ابهام به سر میبرد پروسه ثبت نام.
هفته گذشته هم که شهرستان بودیم کلی بهت خوش گذشت و یه عالم با بچه های دایی احمد بازی کردی.
این بود مشروح اخبار و حالا چند تا عکس کوشولووووو
چقدر زمین جای دلگیری میشه اگر هیچ آدم کوچولویی توش نباشه,آهنگ زندگی وزنش رو از دست میده اگر بچه ها نباشن که شروعش کنن.
تو زیباترین آهنگ زندگی من هستی ایــــــــمــــــــــان من.