ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

سلام , ما اومدیمممممممممم........

1394/3/30 14:24
نویسنده : مامان
638 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از یه تاخیر طولانی بالاخره اومدیم

من معمولا تاریخ پستامو نگاه نمیکنم ولی امروز گفتم ببینم تاریخ آخرین پستم کی بوده وقتی نگاه کردم شاخ درآوردم , دو ماه از آخرین پستم گذشته تا حالا سابقه نداشته تاخیرم اینقدر طولانی باشه

دیگه از این به بعد سعی میکنم نذارم گوشه کنار وبلاگ پسرامو خاک بگیره , امیدوارم موفق بشم

مهمترین اتفاقی که افتاد تو این چند وقت , اول عوض کردن خونه و اسباب کشی و دومین و مهمترینش به راه افتادن کیان عزیزم بود پسر کوچولوی نازنینم از اواسط ده ماهگیش شروع به راه رفتن کرد , البته اولاش که دو سه قدم راه می رفت و میفتاد ولی از یک هفته پیش دیگه کاملا راه افتاده و خودش بدون کمک کسی بلند میشه و راه میره

اینقدرم شیرین و بلا و خواستنی شده که خدا میدونه , یعنی اگه به من باشه فقط قورتش میدم

دوازدهم اردیبهشت که روز مرد بود با خونواده ی یکی از دوستامون رفته بودیم یه روستای سرسبز به نام فریزی , من تا اون موقع حتی اسم این روستا به گوشم نخورده بود , جای دوستان به شدت سبز بود , خیلی جای باصفایی بود , ایمان جون هم با هومن جون حسابی ترکوندن و با تفنگای آب پاششون یه عالمه بازی کردن, کیان هم اون وسط برا خودش چهاردست و پا راه میرفت و حال میکرد هر چی هم دم دستش میدید سریع میکرد تو دهنش

عکسای مربوط به فریزی از قبل اسباب کشی آماده بوده برای آپلود کردن ولی فرصت نشد تا امروز

ایمان و هومن

آشپزان گروه

کیان عسلی13900000

عزیزکممممممممممم, عاشقتمممممممم

فضولچه ی من

چای عصرانه حسن ختام یک روز عالیییییییییییی04400000

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی , شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند , نشــــــــــــــــــــــــد.

پسندها (2)

نظرات (7)

سما مامان فرشته ها
31 خرداد 94 10:44
سلام عزيزم هميشه به گردش و تفريحفداى كيان جونم بشم پس كيان خان موفق شد راه بره وااى آب پاش خيلى حال ميده بوووووووووووووووس واسه دو فرشته و مامان مهربونشون
مامان
پاسخ
سلام دوست عزیزم , ممنون آره دیگه , پسرکم بزززززززززززززززززززززززگ شده دیگه
الهام
1 تیر 94 13:45
سلام عزیزم حالتون خوبه؟ ایمان و کیان عزیزم خوبند؟ ماشاله به کیان جون که چقدر بزرگ تر شده نسبت به دفعۀ قبل و آفرین به تلاشش که خیلی زود اره افتاده به نسبت قبل تر خیلی هم به ایمان جون شبیه تر شده چه جای قشنگی رفتید خونۀ جدید هم مبارک، ایشالا که همیشه سرتون به شادی گرم باشه گل پسرها رو میبوسم
مامان
پاسخ
سلام عزیزم ممنون همه خوبن آره واقعا زود راه افتاد جای شما خالی , جای بی نظیری بود ممنون , همینطور شما از طرف ما هم یه بووووووووووووووووس گنده واسه علیرضاجون
مامان فهیمه
2 تیر 94 11:17
سلام خوشحالم از اینکه بعد از مدتها دوباره شاهد یه پست جدید تو وبلاگتون هستم ایشالا همیشه شاد و سلامت باشید. چه جای با صفایی همیشه به شادی و گردش گل پسراتون رو می بوسم راه افتادن کیان جون رو هم تبریک می گم ایشالا تو بهترین راه ها قدم برداره و موفق باشه
مامان
پاسخ
سلام فهیمه جون, ممنون , همینطور شما جای شما سبز بود مرسی
طرلان
10 تیر 94 14:48
سلام به مامان پسرای قند عسل...چقدر از دیدن عکسها و این پیک نیک انرژی گرفتم،ای جان به اون وروجکا و این عسل فسقلیت رو ببوس از قول من...ایشالا همیشه سلامت و شاد باشید عزیزم
مامان
پاسخ
سلام طرلان جون , چه عجب!!!!!!! ممنون از حضورت همچنین شما عزیزم
مامان ترنم
27 تیر 94 9:01
شما كه حق داري با وجود دو تا فرشته نازنين وقت كم بياري. منم چند وقتي وب زده شده بودم. راه رفتن كيان كوچولو مبارك. ان‌شاا.. هميشه محكم و باصلابت تو بهترين راه‌هاي زندگي قدم برداره اين فرشته كوچولوي نازنين.
مامان
پاسخ
آره واقعا , برای کارای روزمره هم وقت کم میارمگاهی اوقات آدم از همه چی دنیای مجازی بدش میاد ممنون عزیزم
الهام
29 تیر 94 0:43
سلام عزیزم خوب هستید؟ بچه ها خوبند؟ خصوصی دارید
مامان
پاسخ
سلام الهام جون خداروشکر , خوبیم ممنون
عمه عاطفه
19 مرداد 94 15:02
سلام عجب جای بکر و قشنگی... امیدوارم همیشه خوش باشین کنار هم
مامان
پاسخ
سلام عزیزم , جای شما خالی بود ممنون