ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

آخر هفته........

1392/11/26 17:33
نویسنده : مامان
419 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم

تو این هفته ی گذشته خیلی دلم هوای مامانم و خونمون رو کرده بود , دلم میخواست زودتر برم ولایتم مثل اینکه بخت هم با من یار بود و تعطیلات آخر هفته رو رفتیم شهرمون , البته نمیخواستم اتفاق بدی بیفته تا ما بریم ولی خب دست ما که نبود خدا اینطور خواستびっくり のデコメ絵文字

روز سه شنبه که تعطیل بود ما رفتیم خونه ی مادر جون , تقریبا اوایل شب بود که خبر دادن یکی از اقواممون فوت کرده و باید بریم , هم ناراحت شدم برای اون بنده خدا و هم خوشحال شدم برای خودمون چون دیگه باید حتما میرفتیم , خلاصه سریع پریدیم و اومدیم خونمون و وسایلامونو حاضر کردیم و شبونه عازم شدیم که بریم شهرمون ولیییییییییییییییییی وسطای راه یادم اومد که ای وااااااااااااااااااااااااااااای ساک وسایلمون رو یادمون رفته بیاریم , هعمونطور حاضر و آماده تو خونه جا مونده

سه روز تمام رستم بود و یک دست لباس !!! من و بابایی که به اونصورت چیزی لازم نداشتیم ولی شما هیچ لباسی غیر از همونایی که تنت بود نداشتیناراحت

اصلا هیچ جا نتونستی بری و همش تو خونه ی مادرجون بودی ولی همونجوری هم بهت خوش گذشته بود و دوست داشتی باز هم بمونی , مخصوصا دیروز که دیگه من و بابایی هیچکدوممون پیشت نبودیم و بردمت خونه دایی احمد تا با امیررضا جون و امیرمحمد جون بازی کنی little-boys

از اونجا هم رفته بودین سه تایی باهم خونه ی دایی محمود و بعدم خونه عمه مریم , برای شما که تا حالا تجربه ی با بچه ها جایی رفتن رو نداری خیلی جالب بود و خیلی خوشت اومده بود

تازه آخرشم با همدیگه معامله کرده بودین و اسباب بازیاتون رو با هم عوض کردین.

خیلی خوب بود و دلم حسابی آروم شد , خیلی این دفعه بهم چسبید من کلا خیلی دوست دارم  یه دفعه راه بیفتیم بریم جایی ولی بابایی کلا برعکس منه و به شدت از سفرای یهویی بدش میاد دوست داره با اطلاع و برنامه ریزی قبلی باشه مژه

خب حالا بریم سر وقت فندق کوچولوی خودم , خداروشکر , گوش شیطون کر حالم خیــــــــــــــــــــــــــلی بهتره دیگه از هیچکدوم از اون حالتای بد خبری نیست فقط هر از گاهی البته خیلی کم حالت تهوع دارم و دیگر هیچ نیشخند

امروز دیگه سه ماه از بودن کوچولوی نازنینم میگذره و فردا وارد چهارمین ماه زندگیش میشه , چقدر خوشحالم که کم کم داره بزرگ میشه و لحظه ی اومدنش نزدیکتر

عشقمی , عاشقتم گل من.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان بردیا
26 بهمن 92 18:20
عزیزم منم باهات موافقم.سفرهای یهویی خیلی میچسبه امیدوارم همیشه شاد و سالم باشین
مامان
پاسخ
خیــــــــــــــــلی ممنون عزیزم , همینطور شما
مامان کوثری
27 بهمن 92 11:20
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین کارت طراحی و چاپ پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی کلاه و بنر عید طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت http://tempari.blogfa.com حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
فرزانه جون
27 بهمن 92 13:26
سلام عزیزم سفر اضطراری خوبه نه اتفاق بد ایشاالله که همیشه بهتون خوش بگذره ودر سفرباشید
مامان
پاسخ
سلام گلم , آره دیگه خدا هیچوقت اتفاق بد رو برای هیشکی نخواد
مامان خانمی
27 بهمن 92 22:49
سلام عزیزم پس بگو چرا چند وقتی ازتون خبری نبود. مسافرت رفته بودین خوش به حال ایمان جون که اینقد بهش خوش گذشت مواظب خودت و کوچولوی تو راهیت باش عزیزم
مامان
پاسخ
آره دیگه , قسمت بود یه چند روزی بریم شهرمون ممنون عزیزم , فدات
مامان محیا(آرام جانم)
27 بهمن 92 23:27
چ سفر جالبی.همیشه خوش باشید4تایی...........
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان نازنین جون
28 بهمن 92 0:13
عزیزم سفرهای یهویی خیلی خوبه انشاا...که همیشه در گشت وگذار باشید
مامان
پاسخ
آره واقعا همینطور شما
مامان ترنم
28 بهمن 92 8:42
هميشه به سفر يهويي عزيزم. البته ان شاا... با خبرهاي خوش راهي بشيد.
مامان
پاسخ
ممنون عزیـــــــــــــــزم
عالمه مامان امیرحسین
28 بهمن 92 12:14
آپم
مامان
پاسخ
اومدم عزیزم.
مامان عرفان
29 بهمن 92 8:57
____________000000____________000000 __________000000000000______000000000000 ______000000000000000000__000000000000000000 ____00000000000000000000000000000000000000000 ___00000000000000██000000000██00000000000000 __000000000000000██000000000██000000000000000 _0000000000000000██000000000██0000000000000000 _0000000000000000___000000000___0000000000000000 _0000000000000000___000000000___0000000000000000 _0000000000000000___000000000___0000000000000000 _0000000000___000000000000000000000___0000000000 __000000000___000000000000000000000___000000000 ___000000000___0000000000000000000___000000000 _____000000000___000000000000000___000000000 _______00000000____00000000000____00000000 __________0000000_______________0000000 _____________0000000000000000000000000 _______________000000000000000000000 __________________000000000000000 ___________________000000000000 ______________________000000 _______________________0000
مامان
پاسخ
فهیمه
29 بهمن 92 19:01
عزیزم ایشالا که شما سلامت باشید. خوشحالم که حالتون بهتر شده ایمان جون رو ببوسید.
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم , فدات
مامان ارمیا و ایلمان
30 بهمن 92 8:49
ایشالله این بار به خوشی بری و عروسی باشه. یه بوسسسسسسسسسسس آبدرا برای هر دو تا گلات.
مامان
پاسخ
آی گفتی عروسی , دلم تنگیده برای یه عروسی درست حسابی