من و ایمان و نی نی مون ......
ایمان عزیــــــــــــــــــــــــــــــزم
خوبی ؟ خوشی ؟ سلامتی؟
این هفته که حسابی ترکوندی و حسابی هم خوش گذشت بهت , البته برفی که بشه برف بازی کرد نیومد فقط به خاطر سردی هوا یه هفته خونه نشین شدی
من فکر میکردم حوصله ات سر میره و بهونه ی مدرسه رو میگیری ولی دیدم نه بابا انگار نه انگار که مدرسه ای هست و کتاب و درسی , به زور و با اصرار من یه چند باری کتاب کاراتو با هم کار کردیم و دیگر هیچ !!!!یکسره بازی و کارتون.....اصلا نمیذاری من طفلی!!!به کامپیوتر نزدیک بشمالآن هم که من اینجا نشستم شما نیستی ,با بابایی رفتی فوتبال
تازه دعا میکنی که هفته ی آینده هم تعطیل باشه که امیدوارم نباشه چون خیییییییییییییییلی دیگه عقب میمونی.
جونم برات بگه که چهارشنبه شب رفتیم سونوگرافی , گفتم برم ببینم این فسقلی در چه حاله , هوا هم به شددددددددددت سرد بود , من که تو خود همون مطب یخ زده بودم , از اونجایی که شما اصصصصصصصصصلا طاقت یکجا نشینی و انتظار کشیدن رو نداری حوصله ات سر رفته بود و از آخر بنده خدا بابایی پا شد شما رو برد بیرون , تو اون هوای سرد کلی با هم پیاده روی کرده بودین و بعدش هم پدر و پسری رفته بودین خرید کتاب و پیتزا خوری و خلاصه حسابی خوش گذرونده بودین
وقتی هم که اومدی اینقدر اون لپای نازت سرخ شده بود و یخخخخخخخخخخخ ولی خدا رو شکر سرماخورده نشدی , امسال گوش شیطون کر نسبت به پارسال خیلی بهتری
از کوچولومون برات بگم : خدا رو شکر دکتر گفت که وضعیتش خوبه و هیچ مشکلی نداره و رشدش هم طبیعی بود و خلاصه کلی خوشحالم کرد
نمیدونم چرا بیخود و بیجهت میترسیدم قلب نداشته باشه !!!به خانم دکتر گفتم : قلب داره ؟؟؟ زنده ست؟؟؟
دکتره با تعجب نگام کرد و گفت: یعنی چی زنده ست؟مگه جنینی که قلب نداشته باشه زنده میمونه تا الآن !!! بعدشم صدای قلب نازشو برام گذاشت , چه حالی میده وقتی صدای قلب عزیز دلتو پاره ی تنتو میشنوی و از سلامتیش مطمئن میشی .
اصلا نمیدونم این چه اخلاقیه از من , یک فکرای عجیب غریب به سرم میزنه بعضی وقتا که به قول معروف مرغ سرخ شده تو دیس خنده ش میگیره , اینجوریم دیگه چه میشه کرد
اولین عکس کوچولوی تو راهی ما
این هم اولین عکس از شما زمانی که تو دل من بودی عزیزم
شما اینجا دوازده هفته و شش روز بودی عشقم
میبینی زمان چه زود میگذره , حالا ببین چقدر آقا شدی
راستی یه اتفاق بد , دقیقااااااااااا همون چیزی که ازش میترسیدم سرم اومد
دندونی که قبلا گفته بودم لق شده , همونجوری مونده و نیفتاده و اتفاق بد اینه که از پشتش دندون دائمیت دراومده , دیشب به من گفتی: مامان فکر کنم لثه ام پاره شده !! بعد که نگاه کردم دیدم واااااااااااااااااااای دندون دراومده اونم کج
باید هر چه زودتر بریم پیش دندونپزشک , فکر کنم بکشه
من که شرمنده نمیتونم بیام , اصلا طاقت ندارم ببینم , باید با بابایی بری .........
امیدوارم برات راحت باشه عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــز دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
برایت چه بخواهم ز خدا؟!
بهتر از اینکه خودش پنجره ی باز اتاقت باشد
عشق محتاج نگاهت باشد
خلق لبریز دعایت باشد
و دلت تا به ابد وصل خدایی باشد که همین نزدیکیست...........