تولدت مبارک باباجونم
تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هيچ عارضه شخص تو دردمند مباد
جمال صورت و معني ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
در اين چمن چو درآيد خزان به يغمايي
رهش به سرو سهي قامت بلند مباد
در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبين و بدپسند مباد
هر آن که روي چو ماهت به چشم بد بيند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
شفا ز گفته شکرفشان حافظ جوي
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد.
پسر گلم میدونی که امشب تولد بابایی جونه و مصادف شده با شب یلدا,بلندترین شب سال .
بابایی جونم تولدت مبارک , کادو طلبت
هر سال ما شب یلدا میریم خونه مادرجون وتقریبا همه ی اقوام میان اونجا چون تو مشهد مادرجون بزرگ فامیله, به همه حسابی خوش میگذره و بابایی هم کلی برای ما حافظ میخونه و فال میگیره .
چون بابایی عاشق حافظه , منم یکی از غزلیاتش رو اینجا نوشتم و تقدیمش میکنیم به باباجون.
اینی که گفتم بابایی حافظ رو دوست داره منو یاد یه خاطره انداخت:تو دوران عقدمون یه دفعه که بابایی اومده بود پیشم برام یه دیوان حافظ قشنگ به عنوان هدیه آورده بود و جالبیش اینجا بود که من اصــــــــــــــــــلا هیچ علاقه ای به شعر و شاعری و شعرا نداشتم و بابایی هم اینو میدونست !!!!ولی بازم برام حافظ خریده بود و به گفته ی خودش میخواست اینجوری منو علاقه مند کنه به شعر و کمی تا قسمتی موفق شد
اون دیوان حافظ رو دارم چون هم هدیه ست و هم یادگار روزای تلخ و شیرین گذشتمه و هم خیلی قشنگه....
عزیزم
الهی جاده زندگیت هموار
آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد
و هیچ وقت از دنیا خسته نباشی . . .
تولدت مبارک