ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

آخه من چی بگم!!!!!!!

1392/5/16 17:10
نویسنده : مامان
465 بازدید
اشتراک گذاری

عشق من

الهی که مادر اون فدای قد و بالات

نفسم

این روزا یه سوالایی میپرسی که من واقعا نمیدونم چی جواب بدمسوالولی امروز یه سوالی پرسیدی که به نظرم خیلی جالب بود , برای همین با وجود اینکه از گشنگی و تشنگی دستام داره میلرزه ولی بازم اومدم تا بنویسم.

موقع شروع این سریال دودکش , همون اولش یه متنی رو یکی مینویسه,یه قسمتش میگه :ما هممون از خاک آفریده شدیم.شما که اینو شنیدی به من گفتی:مامان یعنی ما از خاک درست شدیم؟

من:آره عزیزم

ایمان:یعنی خاک از آتیش قویتره؟

من:آره خاک آتیشو خاموش میکنه.

ایمان:پس چرا ما اگه بریم تو آتیش میسوزیم؟؟؟؟

من:خنثیمتفکر

 

برات وسایل تولد با تم باب اسفنجی سفارش دادم که مامان کوثری جونی زحمتشو کشیدن و برامون ارسال کردن(خیلی قشنگ شده)و همراه با اون یه سی دی با عکسای خودت فرستادن.امروز صبح نشسته بودی نگاه میکردی من هم اصلا حواسم بهت نبود, بعد از چند لحظه به من میگی:مامانی رو صورتم چیه؟

 

من یه نگاهی کردم و گفتم : هیچی.

میگی:هیچی نیست؟

گفتم : نه.!!

بعد میگی:من گریه کردم.

گفتم:برای چی؟

گفتی:آخه سی دی رو دیدم دلم برای قدیما تنگ شد.(حالا کسی ندونه فکر میکنه یه هفتاد هشتاد سالی سن داری!!)

من گفتم:اتفاقا الآن که بهتره,بزرگ شدی,قشنگ حرفامو میفهمی,بعضی وقتا که باهات درد دل میکنم درست مثل آدم بزرگا حرفامو گوش میکنی,راهنماییم میکنی,خیلی خوبه که بزرگ شدی.

میگی:من دوست داشتم کوچولو میموندم اصلا چرا آدما بزرگ میشن,کوچولو که باشن که بهتره!!!

 

(حالا خوبه بچه دیگه ای نداریم و همه حواسمون به توئه , اگه یکی دیگه میبود و توجها بهت نصف میشد چه فکرایی میکردی!!)

دیروز میگی:مامان شما چند ساله داری با بابا زندگی میکنی؟

من میگم:ده سال.

بعد میگی : من چند ساله دارم با بابا زندگی میکنم؟

میگم:شش سال.

میگی:چرا شما ده سال من شش سال؟؟

خدارو شکر خودت جواب اینو پیدا کردی@@@

به من گفتی فهمیدم چرا من شش سال!!چون من چهار سال  دیرتر به دنیا اومدم.

وخیلی سوالای دیگه که خیلی هم جالب بود ولی متاسفانه به دلیل افت قند خونافسوسیادم نمیاد . در اسرع وقت میام برات مینویسم پسرک کنجکاو و با هوش من.جگر گوشه

اگر خوبان عالم جمع باشند یقینا نزد من تو بهترینی

اگر از خوبترها حلقه سازند تو در آن حلقه میدانم نگینی.

عزززززززززززززیــــــــــــــــــــــــــــزززززززززززززززززکـــــــــــــــــــــــم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

دل آرام
16 مرداد 92 18:02
سلام توليد كننده انواع عروسك و اسباب بازي هستم در صورت امكان از سايت من ديدن كنيد موفق و سربلند باشيد
مامان امین
16 مرداد 92 19:05
امان از دست این وروجک های باهوش با این سؤال های سختشون که ما رو به این روز می ندازن


واقعا
میبینی تو رو خدا خواهر!!!!!
مامان بردیا
16 مرداد 92 23:07

ماشالا به هوشت خوشگل زن عمو.اون لپای نازتو بوسه بارون میکنم


مامان آرمان
17 مرداد 92 17:02
سلام
عید فطر آمد و ماه رمضان گشت تمام
بـر شمـا همسفـران سفـر روزه سلام
روزه هاتان همه در پبش خـداونـد قبول
روزگار خـوشتـان مظهـر تـوفیـق مـدام






مامان ترنم
19 مرداد 92 10:16
بعضي وقتها آدم تو سوالهايي كه اين وروجكها مي‌كنن مي‌مونه.


آره واقعا.
ما که اینجور چیزا نمیپرسیدیم!!!!!!!!!
مامان ترنم
19 مرداد 92 10:17
چه جالب تولد با تم باب اسفنجي. منم دنبال تم تولد توت فرنگي هستم. و از الان براي يك ماه ديگه شروع كردم.


موفق باشی عزیزم.