ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

تقدیر

1392/1/21 14:01
نویسنده : مامان
317 بازدید
اشتراک گذاری

روزی مردی هراسان وشتابزده نزد حضرت سلیمان امد و گفت:امروز عزراییل را دیدم که با خشم وغضب به من نگاه میکرد و میخواست جانم را بگیرد مرا به دورترین نقطه ی دنیا بفرست.

حضرت سلیمان به باد فرمان داد که مرد را به هند بفرستد.

بعد از مدتی حضرت سلیمان از عزراییل پرسید:چرا به آن مرد با خشم و غضب نگاه کردی و او را ترساندی؟

عزراییل جواب داد:نگاه من از روی خشم نبود,از روی حیرت بود چرا که خداوند فرمان داده بود که من جان آن مرد را در هند بگیرم و من متعجب بودم که او چگونه میخواهد در این فرصت کم به هند برود.

بی جهت خود را مرنجان,از قضا نتوان گریخت

نوش جان باید کنی حق هر چه در پیمانه ریخت

 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امین
22 فروردین 92 23:30
با میدان خواست خداوندی هماهنگ و هم راستا شوید. در این صورت، مشاهده می کنید همه نعمت هایی در زندگی شما پدیدار می شوند که آن ها را از دست داده، می دانستید یا تصور می کردید از آن ها بی بهره هستید.
مامان ترنم
23 فروردین 92 12:26
مطلب خيلي زيبا بود عزيزم.