ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

نوروز امسال

1392/2/31 1:48
نویسنده : مامان
460 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه:1/1/92

با مادر جون و عمه ها و خونواده هاشون رفته بودیم سد کارده.

جیگر طلا

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

این چیه؟

پسرکم هرچی قند بود داد به این سگ,تازه وقتی که رفتیم دلش برای سگه می سوخت و میگفت:کی میخواد بهش غذا بده؟شکلک های شباهنگ Shabahang

شنبه:3/1/92

رفته بودیم پیش مادر جون دیگه(مامان من)اونجا با دایی ها و خونواده هاشون رفتیم یه جایی به نام مرغ(روی میم فتحه داره)خیلی هم خوب بود.

ایمان و پسر داییاش

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

یکشنبه:4/1/92

سد سلامی.

هستی من

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

چهارشنبه:7/1/92

رفتیم باغ.

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

پنجشنبه:8/1/92

دوباره رفتیم باغ.این دفعه کاری بود,مادر جون و دایی احمد میخواستن تنور درست کنن ماهم رفته بودیم کمکشون ولی دوربین رو برنداشته بودم عکس نداریم.(شرمنده شکلک های شباهنگ Shabahang)

جمعه:9/1/92

با عمه ها و دایی علی رفتیم دشت تاق.اونجا هم خیلی قشنگ بود.

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

دست طبیعت نماد سال رو روبروی ما قرار داد,ما تا حالا مار رو توی محیط طبیعی زندگیش ندیده بودیم و برای همه مخصوصا ایمان خیلی جالب بود.تازه گیر داده بود که من از مار نمیترسم و میخواست خودش بندازدش یه جای دیگه.بیچاره مار بیشتر از اینکه ما از اون بترسیم , اون از ما ترسیده بود و با سرعت خودش فرار میکرد ولی مگه میتونست از دست ایمان فرار کنه!

مار بدبختی که گیر ما افتاد.

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان امین
12 فروردین 92 19:45
ایمان جون همیشه به تفریح و گشت و گذار عزیزم.


ممنون خاله جون
مامان ترنم
14 فروردین 92 21:24
چقدر توي اين ايام عيد براي خودت گشت و گذار داشتي .
عزيزم هميشه خوش باشيد.
اين مناطقي كه گفتي كجا مي‌شن؟؟؟؟


خیلی ممنون خاله جون,خراسان رضوی شهرستان خواف.
الهام مامان علیرضا
19 فروردین 92 20:22
آفرین به آقا ایمان
بابا خیلی بهت خوش گذشته...چایی رو آتیش و بازی تو طبیعت و ....
جایی که رفتید کجاست من نمیدونم؟
راستی این مار و کجا دیدید؟راستی ازش نترسیدی؟ آفرین به این پسر شجاع


آره واقعا جای شما خالی.همه جاهایی که رفتیم روستاهای اطراف خواف بودن.
ایمان از مار بترسه!مار بدبخت از ایمان ترسیده بود و میخواست فرار کنه.
عالمه مامان امیرحسین
27 فروردین 93 13:06
همیشه به گردش و خوش باشی.آپم
مامان
پاسخ
ممنون گلم , همینطور شما اومدم