ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ایمان من,عشق من,پسر عزیز من ، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
 کیان نازنین من کیان نازنین من، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره

♛ایمان هدیه آسمان♛

کیان نفس من...

1395/10/12 13:49
نویسنده : مامان
418 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب موقع خواب،یهو کیان صورتشو به طرف من کرده و میگه:مامانی، من تو رو خیلی دوست دارمقلب

گفتم :فدات بشم پسرم، منم تو رو خیلی دوست دارم عشقم

انگشتشو به طرف ایمان کرده و میگه:داداسی من تو رو هم خیلی دوست دارم. 

ایمان هم گفت :منم تو رو خیلی دوست دارم داداشیقلب

بعد با خودش میگفت :من باباییو هم خیلی دوست دارم (باباش تو اتاق دیگه خوابیده بود) خلاصه یه چند باری همینارو تکرار کرد، آخرش ایمان گفت :داداشی اگه نخوابی دیگه دوستت ندارم،آقا،  کیان که اینو شنید شروع کرد به گریه و جیغ و داد، هر چی هم که ایمان میگفت:داداشی شوخی کردم، تو رو دوست دارم، دیگه به گوش کیان نرفت که نرفت، با اون صدای قشنگش و حالت گریه ش میگفت: داداسی منو دوست نداره،گریه هر چی که ایمان میگفت :به خدا دوستت دارم، باور نمیکرد و میگفت :نه،تو منو دوست نداری.

خلاصه کیان با گریه خوابید، بعد که کیان خوابید، ایمان میگه:مامانی دلشو شکستم؟؟!! ناراحتگفتم :آره، خیلی کیان ناراحت شد.حالا امروز از وقتی از مدرسه اومده، شروع کرده به بغل کردن و بوس کردن کیان، هر چی کیان میگه گوش میکنه که از دلش در بیارهنیشخند

 

پسندها (1)

نظرات (0)